Web Analytics Made Easy - Statcounter

دکتر سعید جلیلی نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی، روز سه‌شنبه ۲۷ تیر در سی‌ودومین جلسه از سلسله جلسات حکمت سیاسی اسلام در قرآن به ارائه موضوع «امر به معروف و نهی از منکر» پرداخت.

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، دکتر سعید جلیلی نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی، روز سه‌شنبه ۲۷ تیر در سی‌ودومین جلسه از سلسله جلسات حکمت سیاسی اسلام در قرآن به ارائه موضوع «امر به معروف و نهی از منکر» پرداخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در اندیشه‌ی اسلامی حکم فقط برای خداست

اگر از حکمت سیاسی اسلام صحبت می‌کنیم، تفاوت‌های اساسی و بنیانی این اندیشه با سایر اندیشه‌ها چیست؟ آیا تمایزاتی که بین این اندیشه با سایر اندیشه‌ها وجود دارد، امتیاز محسوب می‌شود؟

یکی از بحث‌های مهمی که در تاریخ اندیشه‌ها‌ی سیاسی از قدیم مطرح بوده، این است که چه کسی باید حکم براند و چگونه انتخاب شود؟ نظریات بسیار مختلف و متعددی وجود دارد. اندیشه‌ی اسلام بیان می‌کند که حکم فقط برای خداست و حتی اطاعت از پیامبر، اطاعت از خداوند است «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ».

دولت، نهادی‌ست که به اصطلاح در جایگاه حکم می‌نشیند. حال اگر حکم فقط از آن خداست و جایگاهی آمده و شروع به حکم دادن کرده و این حکم‌ها با حکم خدا متفاوت بود، حتی معارض بود، اینجا چه باید کرد؟ این بحث مهمی است که مفصل جلسات قبل و در کتاب «بنیان اندیشه سیاسی اسلام در قرآن» تا حدی که بضاعت بوده، درباره آن صحبت کردیم.

دخالت دولت‌ها در حوزه‌ی اجتماعی و خصوصی

چه در اندیشه‌های غربی و انواع حکومت در آن (لیبرالیستی، مارکسیستی و ...)، و چه در اندیشه دینی که در آن حکم از آن خداست و خداوند باید حکم براند؛ از طریق پیامبر، از طریق ائمه، از طریق اولی‌الامر که به اعتقاد ما مثلاً همین ولایت فقیه باشد؛ سئوال این است که با توجه به اینکه افراد در این جامعه حریمی دارند، آیا حکومت می‌تواند وارد این حریم شود یا خیر؟

در حوزه‌ی اجتماعی، تقریباً همه اذعان دارند که حکومت‌ها می‌توانند حکم کنند و قوانین وضع کنند. در حوزه‌ی خصوصی نیز حتّی کسانی که خیلی مخالف دخالت دولت در حوزه‌ی خصوصی هستند، این نکته را بیان می‌کنند که در موارد استثنا، اگر مصالح عمومی در خطر بی‌افتد، دولت‌ها می‌توانند حکم کنند.

دخالت افراد یک جامعه در حوزه امر و نهی

اگر برای دولت‌ها قائل بودید که می‌توانند در حوزه اجتماعی و خصوصی وارد شوند و حکم کنند، حال آیا شهروند و یا یک فرد از جامعه هم می‌تواند امر و نهی کند؟ آن شخص کیست و چه جایگاهی دارد؟ اگر یک شخص بتواند امر و نهی کند، آن موقع مناسبات چگونه شکل می‌گیرد؟

یکی از تمایزات اندیشه سیاسی اسلام که به صراحت آن را بیان می‌کند جایگاهی است که برای تک‌تک آحاد جامعه قرار می‌دهد و مناسبات جدیدی را در یک جامعه، به ویژه در مباحث اندیشه‌ی سیاسی شکل می‌دهد. برای هرکس در این مناسبات، امکان امر و نهی قائل می‌شود. حال سئوالی که مطرح می‌شود این است که این امکان چه امتیازی است و چه خروجی خواهد داشت؟

ترک امر به معروف و نهی از منکر منجر به تحریف دین و انحراف جامعه
دو سال قبل از فرمایشاتی که امام حسین علیه‌السلام از روز حرکت خود از مدینه تا کربلا و روز عاشورا داشتند، در اجتماع بزرگ مسلمان‌ها در حج و در منا در جمع نخبگان آن زمان می‌فرمایند جامعه‌ای که امر به معروف و نهی از منکر در آن ترک شود، دچار انحراف می‌شود. ادیان قبل چرا دچار تحریف شدند؟ به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر. اگر این واجب را ترک نمی‌کردند، دچار آن فرجام را نمی‌شدند. امام هشدار می‌دهند که الان هم اگر این واجب ترک شود، دوباره همان فرجام می‌تواند در انتظار شما هم باشد. این هشدار به موقع امام حسین علیه‌السلام اگر جدی گرفته می‌شد، چه بسا فاجعه‌ی عاشورا پیش نمی‌آمد.

امر به معروف و نهی از منکر و حفاظت از حدود الهی از کارویژه‌های آحاد مردم در جامعه‌ی اسلامی

چرا امام حسین این حرکت را شروع کردند و بر چه مبنایی خودش و زن و فرزند را وسط میدان آوردند؟ «أنا من حسین» که پیامبر می‌فرماید به این خاطر است که امام حسین آمد و دین پیامبر از انحراف حفظ کرد. یک جا شما دعوت به خیر دارید، اما این دعوت نیست، بلکه امر است. این به‌عنوان یک وظیفه و کارویژه مهم در جامعه دینی است. اگر بیان می‌شود «الَّذینَ إِن مَکَّنّاهُم فِی الأَرضِ»، اگر جامعه‌ای یا یک حکومتی تشکیل دادید، فقط یکی از مسائل آن «أَقامُوا الصَّلاةَ» است و مسائل دیرگی هم هست که بیان می‌کند که آحاد جامعه «أَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ». یعنی اگر در جامعه مستقر شدید و مناسباتی که خواستید را شکل دادید، یکی از مناسباتی که شکل پیدا می‌کند، بحث امر به معروف و نهی از منکر است. در تعبیری بیان می‌شود «وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ» هر کدام نسبت به یکدیگر چنین نقشی دارند. بعد توضیح می‌دهد «یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَر» حتی نماز را بعد از این تعبیر بیان می‌کند «وَیُقیمونَ الصَّلاةَ وَیُؤتونَ الزَّکاةَ» و آخر می‌فرماید «وَیُطیعونَ اللَّهَ وَرَسولَهُ». یکی از مصادیق اطاعت از خدا، انجام مأموریت و مسئولیت‌هایی‌ست که خداوند تعریف می‌کند. اینجا نباید گفت این به من چه ربطی دارد و همان‌طور که اقامه نماز در جامعه‌ی دینی بیان شده است، امر به معروف و نهی از منکر هم باید انجام داد. «وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ» می‌فرماید شما اینجا مسئولیتی دارید. حضرت امیر علیه‌السلام در زمان حکومت خود به همه‌ی مردم می‌فرمایند «فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ»؛ شما اینجا وظیفه‌تان این است که از زدن یک حرف حق یا از مشورتی در موضوع عدل خودداری نکنید؛ لذا این‌گونه نیست که بگویید من رأی داده‌ام و دیگر چیزی به من مربوط نیست.

اهمیت شناخت ابعاد احکام امر به معروف و نهی از منکر

یکی از تعابیری که بعضاً مطرح می‌شود این است که در صورت امر به معروف و نهی از منکر هرج و مرج می‌شود و جامعه دچار تفرقه می‌گردد. البته این به معنای تایید هرج و مرج نیست؛ اگه گفته می‌شود نماز، نماز احکامی دارد، ظرایفی دارد، لطایفی دارد، دقت‌هایی دارد که باید آن‌ها را انجام داد و اگر آن‌ها را انجام ندهید، کل نماز باطل است. این‌طور نیست که هر کسی، هرکاری بکند. کار فقه و فقاهت همین است که این ابعاد احکام را دقیق و روشن کند که این کار امثال من نیست؛ کار فقهاست.

یکی از قوت‌ها و امتیازات همین است که می‌فرماید «لَا تَجَسَّسُوا» تجسس نکنید، «لایَعتب» غیبت نکند، یعنی با این ملاحظات، خروجی یک کار پاکیزه و تمیز می‌شود. پیرایه‌های غلط را باید برداشت. اینگونه نیست که کار غلطی به اسم امر به معروف انجام گیرد. نه، این امر معروف نیست، مثل نماز که احکامی دارد و اتفاقاً یکی را هم که انجام ندهید، همه نماز باطل است. در امر به معروف، ابعاد خیلی مهم است.

امر به معروف، مانع تفرقه و اختلاف

بحثی که وجود دارد این است که زاویه‌ی جایگاه امر به معروف در نظام هستی و نظام حکمرانی اندیشه‌ی دینی چیست؟ یکی از بحث‌های مهم برای یک جامعه‌ی دینی، همین وحدت و همبستگی و عدم‌تفرقه و پراکنده شدن جامعه است. تعبیر «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» تاکید دین است. بلافاصله بعد از این بیان می‌فرماید نعمتی که خدا به شما داده این است که در جامعه دچار دشمنی با هم بودید «إِذ کُنتُم أَعداءً»، اتفاقاً دین آمد که قلب‌ها را به هم نزدیک کند «فَأَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم». حالت‌های پراکندگی تبدیل شد به یک نوع برادری «فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا». وقتی صحبت از یک جامعه و حکومت دینی می‌شود، برای این است که بتوان، جامعه را از تفرقه و دشمنی خارج کرد و دل‌ها را بهم نزدیک کرد «إِذ کُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم». قلب‌ها به هم نزدیک شود، برادری شکل بگیرد. بلافاصله بعد از همین آیاتی که بیان می‌کند که وحدت باید باشد و تفرقه نباید باشد، می‌فرماید «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» وقتی در موضع امر به معروف قرار می‌گیرید باید امر به معروف و نهی از منکر کنید. این موضوع را ادامه‌ی آیه‌ای می‌گوید که باید وحدت داشته باشید، باید بین آحاد جامعه دوستی باشد، دشمنی تبدیل به برادری شود «إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا». بر خلاف این که بعضی می‌گویند امر به معروف جامعه رو بهم می‌ریزد و دو قطبی درست می‌کند، اتفاقاً بیان می‌کند امر به معروف وقتی می‌آید، مانع تفرقه و اختلاف می‌شود، مانع دشمنی‌ها می‌شود. چرا که اگر گفته می‌شود یک حقیقتی یا صداقتی خوب است، این معروف است، اگر جامعه همه نگهبان آن باشند، نتیجه‌اش باعث دوستی بیشتر می‌شود. اگر جامعه‌ای مرتب مراقب باشد که مثلاً صداقت در جامعه تضعیف نشود، این آیا باعث تفرقه می‌شود یا باعث تقویت می‌شود؟

امر به معروف و نهی از منکر عامل رستگاری جامعه

دقیقاً در ادامه همین آیه بیان می‌فرماید اگر می‌خواهید رستگاری و نیک‌فرجامی داشته باشید، لازم است که این مناسبات در روابط بین جامعه شکل بگیرد که همدیگر را دعوت به خیر کنند، امر به معروف کنند، نهی از منکر کنند، «وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». در ادامه در آیه‌ی بعد می‌فرماید «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ» کسانی که می‌گویند امر شخصی‌ست، هرکس به دین خود، اتفاقا در اینجاست که تفرقه، چندگانگی، دوگانگی، دوقطبی، چندقطبی شکل می‌گیرد. آن چه موجب یگانگی جامعه می‌شود، موجب برادری در جامعه می‌شود «فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا»، محور وحدت «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» می‌گردد، امر به معروف است. محور «حَبلِ اللَّهِ» آن چیزی باید باشد که معروف است و می‌تواند یک جامعه را انسجام بدهد؛ نه موضوعات گذرای دنیوی که حالا فعلأ با هم اختلاف نداشته باشیم و هرکس کار خود را انجام دهد. چون رب العالمین می‌داند که آن‌موقع اختلاف از جای دیگر بروز پیدا می‌کند. وقتی که از «معروف» فاصله گرفته شود یعنی مثلاً اگر صداقت را معروف می‌دانید، ممکن است کسی با چند دروغ باعث شود اختلافی شکل پیدا نکند، اما بعد آثار آن از جای دیگر بیرون می‌زند.

«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» می‌فرماید اتفاقاً امتیاز شما به همین است که «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ». اگر مناسبات اجتماعی جامعه‌ای بر این مبنا شکل گرفت، این ویژگی را خواهد داشت. اینکه امام حسین می‌فرماید چرا ادیان قبل دچار انحراف شدند، چون یک واجب اساسی را که می‌توانست جامعه را حفظ کند و رستگاری را شکل دهد، ترک کردند. با همین بازی‌هایی که مطرح می‌شود که در حریم دخالت نکنید، هرکس به دین خودش، مگر شما چه کاره‌اید؟ می‌خواهید به زور بهشت ببرید؟ این حرف‌ها همیشه با ادبیات مختلف مطرح می‌شود، فکر نکنید این حرف‌ها ابداعات یا شاهکارهایی‌ست که جدید مطرح می‌شود، حتی با ادبیات‌های بعضاً متنوع‌تری در دوران جاهلیت بوده است.

امر به معروف و نهی از منکر از احکام ثابت تمام ادیان الهی است

خداوند بعد از اینکه می‌فرماید «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»، شاهد می‌آورد که ببینید کسانی که قبلاً بودند «وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ» اگر همان را عمل می‌کردند، برایشان بهتر بود و دچار آن فرجام نمی‌شدند. بعد تعبیر می‌کند که در بین آن‌ها هم آدم‌های مؤمنی بودند، اما خیلی‌ها این موضوع را رها کردند «وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ». فسق یعنی عهدی که بسته بودند، شکستند؛ که اگه دچار این مشکلات شدند «وَباءوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَت عَلَیهِمُ الذّله». البته آن‌ها همه اینطور نبودند «لَیْسُوا سَواءً» بله در بینشان آدم‌های خوب هم بودند، «مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ» در بین آن‌ها آدم‌های خوبی هم هستند، نماز شب می‌خوانند، آیات خدا را می‌خوانند، «وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» می‌فرماید این مسئله، موضوعی نیست که مخصوص دین اسلام باشد، بلکه جز احکام ثابت تمام ادیان الهی است، و اتفاقاً آن‌هایی که دچار تحریف شدند به خاطر این بود که آن را کنار گذاشتند.

ممکن است کسی در انجام این واجب کار غلطی انجام بدهد، فضولی بی‌خودی بکند، این بحث دیگری است و چیزی که قرآن و خداوند خواسته، این نیست؛ این اسلام ناب نیست. چیزی که بی‌پیرایه باشد این است که نسبت به مسائل غلط که در جامعه هست، نباید بی‌تفاوت نشست. آحاد جامعه دینی نسبت به یکدیگر در این موضع‌اند «وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ»، بعد بلافاصله می‌فرماید امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. آنوقت که این کار انجام شود «أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ» مشمول رحمت خدا قرار می‌گیرند. آنچه که خداوند درباره بندگان خوب خود می‌فرماید «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» منظور چیست؟ «الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ» که این برای همه آحاد جامعه است؛ «وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ» فقط مربوط حکومت نیست که فقط به مسئولین دستور حفظ حدود خدا را بدهد «وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ» امتیاز «خَیْرَ أُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنَّاسِ» است. لذاست که «الَّذینَ إِن مَکَّنّاهُم فِی الأَرضِ» یعنی اینکه این امکان را پیدا کردند که بر مبنای جامعه‌ی دینی، حکومت شکل دهند. «وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ» این برای همه است و برای افراد خاصی نیست.

انقلاب اسلامی آمد تا دوباره امر به معروف و نهی از منکر را احیا کند

چون در آستانه‌ی محرم و شب اول محرم هستیم که به هر حال ویژگی اصلی قیام امام حسین علیه السلام امر به معروف و نهی از منکر است. این موضوع بحث مهمی در اندیشه‌ی شیعی و اندیشه ناب اسلام است و آنقدر مهم هست که شخصیت بزرگی همچون امام حسین علیه‌السلام دردانه‌ی هستی، تمام جان خود و فرزندانش را برای آن تقدیم می‌کند «إِنّی لَمْ أَخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً» «اُرِیدُ أن آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و أنهی عَنِ الْمُنکَرِ» تعبیر این است که اینجا وظیفه‌ای وجود دارد، کار مهمی که به اصطلاح یک فرهنگ است، یک مکتب، یک گفتمان و یک تفکر است.

انقلاب اسلامی آمد تا دوباره آن را احیا کند، شهدای بزرگوار چه در دفاع مقدس، چه در انقلاب، چه اخیراً در دفاع حرم برای همین بحث رفتند که این موضوع باید حفظ شود که به تعبیر قرآن کریم، تمایز و امتیاز اندیشه سیاسی اسلام است «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» و بعد می‌فرماید «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ».

این یک اشاره‌ی کوتاه در حد بضاعت دانش‌آموزی و کم من بود، تأملات بیشتری بکنید، مخصوصاً به آیات قرآن، به تفاسیر علمای بزرگ اسلام به ویژه تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی مراجعه کنید، تفسیر حضرت آیت الله جوادی را ان شا الله ملاحظه بفرمایید که این بحث چگونه می‌تواند در اندیشه‌ی سیاسی و در عمل سیاسی، ظهور و بروز پیدا کند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: امر به معروف و نهی از منکر امام حسین علیه السلام سیاسی اسلام ب ال م ع ر وف مطرح می شود آحاد جامعه اندیشه ها ال م ن ک ر حوزه ی امر و نهی جامعه ای یک جامعه اندیشه ی الم ؤم أ م ر ون ی اسلام جامعه ی ی دینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۹۶۱۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دلیل عظمت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) چه بود؟

حجت الاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد فضائل حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه بیان کرد: مرحوم آیت الله محمد محمدی ری شهری که مدتی، تولیت آستان شریف حضرت عبدالعظیم حسنی را برعهده داشت در کتاب «خاطره هاى آموزنده» خویش با یک واسطه، داستان عجیبی درمورد زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه نقل کرده است. 

این خطیب شهیر که در زمان رضاخان پهلوى در تهران تبلیغ مى‏کرد، به دستور طاغوت وقت دستگیر مى‏شود. ایشان بعد از آزادى نقل می‌کرد: بعد از یک سال زندان به شهر بیرجند تبعید شدم. یکى از شب‏ها که بسیار دلتنگ بودم، به حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه متوسل شدم و با چشم گریان به خواب رفتم. در رویا دیدم وارد مجلسى شدم که جالسین همه روحانى بودند، چ و صدر مجلس، حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه با صورتى نورانى و مجلل نشسته است. جلو رفتم و بعد از سلام شکایت حالم را به عرض رساندم.

فرمودند: «وقتى در تهران بودى نزد ما نمى‏آمدى؛ ولى بعد از این به دیدار ما بیا.»

از خواب بیدار شدم و تا صبح فکر مى‏کردم. بعد از اذان صبح، مأمور شهربانى در منزل آمد و گفت: مرخص شدى، هر کجا مى‏خواهى برو!

بدون هیچ تعرض و تعقیب و تعهد به تهران آمدم و با خود عهد کردم تا آخر عمر زیارت آن حضرت را شب‏هاى جمعه ترک نکنم. 

سالیانی ست که بر قبله‌ی ری رو کردم

دست من نیست، به احسان شما خو کردم

هر سلامی به تو دادیم، حسن داده جواب

بی سبب نیست که در صحن تو هوهو کردم

 

مقام حضرت عبدالعظیم نزد اهل بیت (ع)

 

این کارشناس مذهبی تصریح کرد: این محدث کبیر و این امام زاده واجب التعظیم از دریای بیکران فضل و بزرگواری برخوردار هستند.

بر اساس آن‌چه از تاریخ تولد و وفات حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه بدست می‌آید، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت علیه السلام یعنى امام کاظم علیه السلام تا امام عسکرى علیه السلام را درک کرده اند؛ امّا این بدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آن معصومین علیه السلام سخنى نقل کرده اند.

آن‌چه قطعى و مسلّم است، این است که حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه محضر امام جواد علیه السلام و امام هادى علیه السلام را درک نموده و از این معصومین علیه السلام احادیث فراوانى نقل کرده اند. 

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: براى اثبات عظمت علمى حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام کافى است که بدانیم امام معصوم علیه السلام، مردم را براى حل مشکلات دینى و یافتن پاسخ پرسش‏هاى اعتقادى و عملى‏شان، به حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت الله علیه ارجاع داده اند.

 

این کارشناس مذهبی ادامه داد: صاحب بن عبّاد در رساله‏اى که در شرح حال حضرت عبد العظیم حسنی رحمت الله علیه نوشته، در توصیف علمى ایشان آورده اند: 

 ابو تراب رویانى، روایت کرد که شنیدم ابو حمّاد رازى مى‏گفت: خدمت امام هادى علیه السلام در سامرّا رسیدم و مسائلى از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. 

امام هادی علیه السلام به پرسش‏هاى من پاسخ دادند و هنگامى که خواستم از ایشان خداحافظى کنم، به من فرمودند:

«یا أبا حَمّاد! إذا أَشکَلَ عَلَیک شَى‏ءٌ مِن أمرِ دینِک بِناحِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَ العَظیمِ بنَ عَبدِ اللَّهِ الحَسَنِیّ و أقرِئهُ مِنّیِ السَّلامَ.» «اى ابو حمّاد! هنگامى که چیزى از امور دینى در منطقه‏ات براى تو مشکل شد، از عبد العظیم بن عبد اللَّه حسنى بپرس و سلام مرا به او برسان.»

این تعبیر، به روشنى نشان مى‏دهد که حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام در عصر خود، «مجتهد» توانمندى بوده که بر اساس اصول و قواعدى که از اهل بیت علیه السلام در اختیار داشته، مى‏توانسته اند دیدگاه‏هاى اسلام ناب را در زمینه‏هاى مختلف اعتقادى و عملى، استخراج کنند و به پرسش‏هاى مردم پاسخ دهند.

حجت‌الاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی افزود: بنابراین، ایشان تنها یک «محدّث» و راوى احادیث اهل بیت علیه السلام نبوده اند؛ بلکه از علماى بزرگ خاندان رسالت بوده اند که پس از معصومان علیه السلام، توان پاسخگویى به مسائل علمى را داشته اند و توانمندى علمى‏ ایشان مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیه السلام قرار گرفته است.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت

دیگر خبرها

  • فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
  • چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی برابر با زیارت امام حسین (ع) است؟
  • حضرت فاطمه زهرا (س) و مادران شهدا الگوی دختران جامعه است
  • نوه امام خمینی: اندیشه‌های امام به‌طور هدفمند تحریف می‌شود
  • نوه امام خمینی: اندیشه‌های امام به‌طور هدفمند تحریف می‌شود /یک مورخ باید شجاع باشد و از پروپاگاندای رسانه‌ای نترسد
  • نقش موثر اصناف و بازاریان در تبیین فرهنگ حجاب
  • دلیل عظمت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) چه بود؟
  • اشراقی: ملاک اندیشه‌های امام، رهبر انقلاب هستند
  • بهره فرهنگی اجلاس پیرغلامان باید در استان کرمان ماندگار شود
  • مرتضی اشراقی: اندیشه‌های امام به‌طور هدفمند تحریف می‌شود/ شاخص و ملاک حقیقت اندیشه حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هستند/ یکی از وظایف مهم مورخ، جهاد تببین است/ امروز مردم غزه تاریخ ساز یک حماسه عظیم هستند